1403285448138497_orig.jpg



تاريخ : پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, | 17:40 | نویسنده : ریکاردو |
نام : جواد نام خانوادگی : خیابانی استعداد ها : - قابلیت تشخیص خستگی بازیکن از روی ساق پای آنها - پیشگویی اینکه هر تیمی که ببازه یعنی اینکه بازی را باخته و هر تیمی که ببره یعنی بازی را بُرده - قابلیت گفتگو با بازیکن از فاصله هزار متری…به عنوان مثال : گگللللللللللل … نه … نه … نهههههه! گل نبووود! … کریم عصبانی نشو… کریم نبایداین کارا رو بکنی! …. داور می خواد کارت بده…نه داور کارت نده! -گزارش دقیق زمان هر بازی: بله بازی امروز ... نه الان دیگه بیست دقیقه بامداده الان دیگه تو فردا هستیم!! اره الان دیگه امروز نیست الان فرداستکه دارید این بازی رو میبینید!!!! اره بازی فردا نه امروز عجب بازی شده.. افتخارات : پیدا کردن بازیکنان مخفی شده : سرزنهای لیورپول کوشن؟ آها یکیشون رو دیدم! گزارش راز بقا : گنارو گاتوسو مثل یکپلنگ زخمی که شکارش از دستش فرار کرده دنبال توپ می دوه و دل پیرو هم می دونه اگه تو چنگ این پلنگ زخمی بیفته کاری ازش برنمیاد/«بازی میلان و یوونتوس چند سال پیش» خدایی از این یکی نمیشه گذشت: بواتنگ، نه ببخشید آلابا، شایدم گوستاوو بود که مرتکب پنالتی شد به هر حال یکی اونجا پنالتی کرد

تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:, | 16:36 | نویسنده : ریکاردو |

 

 

در جنوب شهر زنی زندگی می کند که هر صبح تلویزیون را روشن می کند و روی شبکه ای می گذارد که زنان خوش اندام را نشان می دهد که خوب بلدند دلبری کنند و دل مردانی را ببرند که پول دارند و از همسرشان زده شده اند و دوست دارند که شب ها در قایق های اختصاصی شان با دختران جوان تر بخوابند. بعد بلند می شود و لباس های کمدش را زیر و رو می کند و روبروی آینه می ایستد و سوتین قرمز رنگش را می بندد و موهایش را روی شانه هایش می اندازد و ماتیک قرمزش را می کشد و بعد صورتش را ورانداز می کند و بلند می شود وسط اتاق می ایستد و چشمانش را روی هم می گذارد و در رویایش در سالن پر از آدمی که لباس های مرتب پوشیده اند با شوهر جذابش می رقصد و آخر سر هم به لب های همسرش نزدیک می شود و مست از بوی عطر مردانه ای که حواسش را پرت می کند، بوسه ای می زند و مردمی که به وجد آمده اند و برایشان دست می زنند.

 

 

در جنوب شهر زنی زندگی می کند که سرِ ظهر از روی کتاب آشپزی کهنه ای که از دختر همسایه قرض گرفته؛ برای خودش سالاد فرانسوی درست می کند و روی سفره می چیند و با چنگال؛ تکه های کوچک را آرام با دندانهایش می کشد تا ماتیکش پاک نشود و چشمانش را می بندد و در سکوت با شوهر غایب ش حرف می زند و نگاه های عاشقانه می اندازد، و بعد داخل قوری استیل قدیمی که از خانه مادرش آورده، برای خودش قهوه می جوشاند و یک فنجان می ریزد و گوشه ای از خانه می نشیند و خانه آنقدر ساکت است که احساس تنهایی می کند و اضطراب می گیرد و کنترل رسیور را برمی دارد و کانال ها را بالا و پایین می کند و روی کانال هایی می رود که نامشان ترکیب گوش نوازی از حرف «س» را یدک می کشند و عکس مردانی را دید می زند که موهای بدنشان را زده اند و مایوهای تنگی پوشیده اند که اندام پف کرده ای زیر آن چشم را هوایی می کند و آرام دستش را زیر لباس می برد و اندام داغ مرطوبش را لمس می کند و نفس نفس می زند.

 

 

در جنوب شهر زنی زندگی می کند که برای شام شب قرمه سبزی بار می گذارد و منتظر می ماند تا شوهرش از سر کار برگردد، و آنگاه به استقبال مردی می رود که یقه لباسش چرک شده و دهان کف کرده اش بو می دهد و دندان هایش جرم گرفته و موهایش ژولیده است و دانه های سفید شوره روی شانه های پهن ش ریخته و حوصله حرف زدن ندارد. بعد سفره را پهن می کند و روی سفره را با ترشی و ماست و قرمه سبزی می چیند تا همسرش با همان سر و وضع چرکین سر سفره بشیند و از مشتری هایش بگوید و بعد از غذا با شکم باد کرده و آروغ های متوالی، پاهایش را دراز کند و همانجا سر سفره دراز بکشد و کنترل تلویزیون را بردارد و کانال ها را عوض کند تا برسد سرِ اخبار شبانگاهی و به خبرهای اسرائیل و روسیه و لایحه های مجلس و کم کم چشمانش سنگین شود تا چایی هایی که همسرش در لیوان های دسته دار ریخته، روی دستش بماند.

 

 

در جنوب شهر زنی زندگی می کند که جای خوابشان را آماده می کند و به زحمت شوهرش را از خواب بیدار می کند که سرِ جایش بخوابد و آنوقت شوهر خسته اش با اوقات تلخی بلند می شود و راهی توالت می شود و بعد از خالی کردن روده اش برمی گردد و زنش را ورانداز می کند و روی نقاط میانی بدنش قفل می شود و دلش هرری می ریزد و دست زنش را می گیرد و روی همان جای خواب می اندازد و با همان دهان بو گرفته از کف و ترشی و سبزی های جا مانده لای دندان ها، روی سینه هایش آوار می شود و بدون هیچ مقدمه ای و با همان شکم باد کرده و تکان های مکرر کمر و در کسری از زمان خودش را خالی می کند و همانجا بی حال می افتد و خوابش می برد و زنی که حالا بدنش درد می کند و بلند می شود و به سمت حمام می خزد و خودش را تمیز می کند و زیر دوش بغض ش می ترکد و آرام اشک می ریزد و حسرت مردی را می خورد که بوی عطر مردانه می دهد و نوازش کردن بلد است و دندان هایش را مسواک می زند و شانه های پهن ش مکان امنی برای آرامش است و دوست دارد که بعد از معاشقه همسرش را در آغوش بگیرد و موهایش را نوازش کند و حرف های عاشقانه بزند.

در جنوب شهر زنی زندگی می کند که روزِ بعد از آن شب لعنتی؛ تلویزیون را روشن می کند و روی شبکه ای می گذارد که زنان خوش اندام را نشان می دهد که ماتیک قرمز می زنند و شیفته مردانی می شوند که جذاب هستند و خوب بلدند حرف بزنند و دل زنانی را ببرند که از زندگی زده شده اند. آنوقت بلند می شود و کمد لباسش را زیر و رو می کند و جلوی آینه می ایستد و لوازم آرایشش را بر میدارد و هی می کشد و پاک می کند، می کشد و پاک می کند و بعد در سکوت خانه در گوشه ای می نشیند و سرش را بین دستانش می گیرد و سر در گم به خودش فکر می کند و به رویایی که از زندگی ساخته بود و به آن چیزی که حالا نصیبش شده. بعد بلند می شود و جلوی آینه می ایستد، گوشه چشمانش را پاک می کند، ابروهایش را مرتب می کند و آرام به سمت آشپزخانه می رود.

 



تاريخ : جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:, | 15:34 | نویسنده : ریکاردو |

 

 

افسران - راستش..خب...

علی جان سلام...
راستش این روزها به خیلی چیزها فکر کردم...به حال مادرت...به عاقبت بخیری تو...به نقص قوانین قضایی...به حال مسئولین...
یکسری کارها هم کردیم...برایت یادواره گرفتیم...پوسترها و بنرها چاپ کردیم...برای نماز شب اول قبر سامانه پیامکی راه انداختیم..با قوت بیشتری در کارگروه امر به معروف ونهی از منکرمان کتاب خواندیم.. 
اما راستش علی..چند روز پیش جایش بود نهی از منکری کنم...خب...راستش...ترسیدم...نه از کتک،نه حتی از فحش،شاید فقط از نگاه بی تفاوت اطرافیان!!!!!!!!
علی جان!دعایمان کن،دعا کن؛قد تو پای حرفهایمان بایستیم....
روحت شاد،یادت گرامی،راهت پررهرو.

 


تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:18 | نویسنده : ریکاردو |

 

خواهرم قرمزی خون خود را به سیاهی چادرت امانت داده ام ، امانتدار خوبی باش!

افسران - خواهرم قرمزی خون خود را به سیاهی چادرت امانت داده ام ، امانتدار   خوبی باش!

 

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:15 | نویسنده : ریکاردو |

 افسران - پوستر/فرش قرمز برای ما مسیر خون شهداست



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:12 | نویسنده : ریکاردو |

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:9 | نویسنده : ریکاردو |

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:8 | نویسنده : ریکاردو |

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:8 | نویسنده : ریکاردو |

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:3 | نویسنده : ریکاردو |

 



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:1 | نویسنده : ریکاردو |

 سربازی راهی برای آدم کردن پسراست

اما دخترا از هیچ راهی آدم نمیشن!!!

پسرا دست جیغ هوراااااااااااااااااااااااااا

اخه دخترا فرشته ان و فرشته ها هیچ وقت آدم نمیشن.

دخترا دست جیغ هورااااااااااااااااااا

اما مقام آدم از فرشته بالاتره.

پسرا موج مکزیکی....

واما آدم اشتباه میکنه مجازات میشه اما فرشته ها پاکن ، ماهن ، گلن....

دخترا حالا موج مکزیکی رو برین نوبت شماست...




تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 17:1 | نویسنده : ریکاردو |



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 21:43 | نویسنده : ریکاردو |

اين پسرايي كه ته ريش دارن

 

اينايي كه باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن

 

 

 

اينايي كه زير ابرو بر نداشتن

 

اينايي كه قدشون نه خيلي بلنده نه كوتاه

 

 

 

اينايي كه موهاشون نه بلنده نه بلوند

 

اينايي كه واسه جلب توجه دخترا تو خيابووون هزارتا دلقك بازي در نميارن

 

 

 

اينايي كه وقتي كه تو كوچه تاريك دختر از روبرو بياد سرشونو پايين ميندازن

 

تا دخترهاحساس آرامش كنه

 

اينايي كه تو تاكسي جمع ميشينن تا دختره راحت باشه

 

 

 

اينايي كه با دوس دخترشون مثه پرنسس رفتار ميكنن

 

 

 

اينايي كه تك پرن

 

اينا ... هنوزم هستن !؟

 

 

 

اعلام وجود بكنيد ببينم :))))))



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 21:33 | نویسنده : ریکاردو |
 
 
گاهی سخت می شود …

دوستش داری و نمی داند

دوستش داری و نمی خواهد

دوستش داری و نمی آید

دوستش داری و سهم تو از بودنش

فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت

دوستش داری و سهم تو

از این همه ، تنهایی است

 

 
 
 
 
 



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 20:46 | نویسنده : ریکاردو |

 یه گزینه هم من میزارم : خودت بگو با چی عوضش میکنی؟(این گزینه واسه اوناییه که جوابای پایین جوابشون نیست)



تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, | 15:0 | نویسنده : ریکاردو |

 

ﺧﺪﺍﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﮐﺪﻭﻡ ﮔﻨﺎﻫﻤﻮ ﭘﺲ
ﻣﯿﺪﻡ ﺁﺧﻬﻬﻪ؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
,
,
.

 


 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, | 17:6 | نویسنده : ریکاردو |



تاريخ : شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, | 23:45 | نویسنده : ریکاردو |

 

گرگها در سیاهی شب زخمهایشان را لیس میزنند

تا وانمود کنند که التیام یافته اند




تاريخ : جمعه 15 فروردين 1393برچسب:, | 22:58 | نویسنده : ریکاردو |
تاريخ : جمعه 15 فروردين 1393برچسب:, | 22:58 | نویسنده : ریکاردو |

 

 

 

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !
.
.
چه شباهت متفاوتی بیت ماست ، تو دل شکسته ای ؛ من دلشکسته ام !
.
.
حرفی نزنی ! طاقت جنجال ندارم / بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز / از حس پریدن پرم و بال ندارم
.
.
میخواهم فاصله ها را بشکنم تا به تو برسم ، ولی افسوس فاصله ها درست برعکس دلها شکستنی نیستند !!!
.



تاريخ : سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:, | 18:27 | نویسنده : ریکاردو |

 

کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن
سیگار را می گذاشتند…!  



تاريخ : سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:, | 18:26 | نویسنده : ریکاردو |

بچه ها یه چیزی تو دلم مونده باید بگم میدونم خیلی دیره ولی چاره چیه؟؟؟

یادتونه ال کلاسیکو را؟

که بارسا چه جور با ناداوری برد؟

بیخودی راموس اخراج شد؟

در مورد همونه این متن برید ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:, | 18:5 | نویسنده : ریکاردو |

 

تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟! 

لبخند بزنی… 

بی تفاوت باشی…؟ 

شده دلتنگی بپیچد به دلت،راه نفست راببندد،خفه ات کند… 

هی دستت برود سمت گوشی…

برش داری… 

نگاهش کنی…

پرتش کنی…. 

برش داری… 

نگاهش کنی… 

پرتش کنی…؟ 

شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه… 

بشود خاطره…

و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند…؟ 

شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای… 

چند متر جا را هی بالا و پایین کنی… 

اشک بریزی و… 

لذت ببری… 

همانقدر که آن روز لذت بردی…؟ 

شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری… 

اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری،پیغامی تایپ کنی… 

انگشتت برود سمت کلمه send… 

منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و…send کنی…؟ 

شده تمام روز را در انتظار یک جواب،بیقرار باشی…

نرسد این جواب… 

آخر گوشی را برداری واینطور بنویسی:”اشکالی نداره، اگه نمیخوای جواب بدی،نده…

فقط میخواستم بدونم خوبی؟همین… 

مواظب خودت باش “شده باز جوابی نیاید…؟

باز بشکنی…

هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته،دوستش داشته باشی…؟ 

شده این همه عاشق باشی…؟!؟

عکس های جدایی عاشقانه



تاريخ : یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, | 14:10 | نویسنده : ریکاردو |

 

 

 

 

 



تاريخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, | 16:50 | نویسنده : ریکاردو |

به سلامتی شلغم نه به خاطر (شل)ش، به خاطر غمش

 

. سلامتی پل عابر پیاده که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا

به سلامتی کسی که دیگه بهش زنگ نمیزنیم اما اگه بفهمیم خطش خاموشه دق می کنیم !

سلامتی اونی که سر کلاس تیکه مینداره بچه ها بخندنن ولی خودش تا آخر کلاس باید دم در وایسه…

سلامتی رفیقی که کمرمو شکوند….. اما من هنوزم دلا دلا دوسش دارم .

سلامتی رفیقی که جریمه رفیقشو گردن گرفت پای چوبه دار گفتن اخرین خواستتو بگو: گفت به رفیقم بگید شرمنده بیشتر از این نتونستم واسش کاری کنم

 سلامتی خدا….. که همه آرزوهامو جلو چشام پر پر کرد تا عظمتشو ثابت کنه

سلامتی دختری که رگ گردنشو بخاطر عشقش میزنه ولی نمیدونه عشقش داره گردن یکی دیگه رو لیس میزنه

سلامتی اون دختری که گفت:درسته ماشین نداره ولی دوسم که داره.

سلامتی رفیقی که بهش میگی دلم گرفته بریم بیرون قدم بزنیم یک کلمه میگه:ساعت چند!!!!!

  سلامتی اون دختری که خاستگارش رو به خاطر دوست پسرش که تو زندانه رد کرد. ولی خبر نداره که خیلی وقته دوست پسرش رو اعدام کردن

  سلامتي اونايي كه ميگفتن بدون ما نفس نميكشن ولي حالا دارن تو بغل يكي ديگه نفس نفس ميزنن

به سلامتی اون پیرمــــردی که وقتی‌ ازش پرسیدن عشــــــق چیست گفت همونی که منـــــو پیــــر کرد

به سلامتی دختره کبریت فروش که تا اخرین کبریتشو فروخت ولی خودشو نفروخت

به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست

به سلامتی نسلی که با اینکه میدونست پلنگ صورتی صورتیه  ولی باز خاکستری نگاش میکرد

به ســـــــــــلامتي اونايي كه دلشون شكسته… ولي تاحالا دل كسي رو نشكستن…

به سلامتی اون کسی ک داشت میرفت بهش گفتم نمیتونی فراموشم کنی برگشت و نگام کرد گفتم دیدی نمیتونی…گفت ببخشید شما؟؟؟

  سلامتی پسری ک گفت شب خوش با هم بخوابیم،ساعت3نصفه شب بهش زنگ میزنم میگه مشترک مورد نظر در حال مکالمه است

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘــــﯽ ﭘﺴــﺮﯾﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﺑــﺎﺭﻡ ﺑﻪﺧــﻮﺩﺵ ﺍﺟـــﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘــﺶ ﺑﻪﻋﺸــﻘﺶ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﭘﺎﺵ ﺑﯿﻔﺘـــﻪﺩﺳﺘـــﺎﺷﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿـــﺪﻩ

  ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘــــﯽ ﮐﺴــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﻨـــﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﮔـــﺎﺭ ﭘﯿـــﺮﺷﻮﻥ ﮐــــﺮﺩﻩ

 ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘــــﯽ ﺩﻻﻣـــﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓٍ ﮐﺴـــﺎﯾﯽ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻦ ﺩﻝﭼﯿﻪ ؟

. سلامتی پسر 17 ساله ای که به عشقش گفت : الان زوده واسه دوستی…. بزار چند سال دیگه با دسته گل میام….

  قول میدی که هیچ وقت دختری رو بیشتر از من دوست نداشته باشی. .. پسر: من دوست دارم اما نمی تونم همچین قولی بهت بدم . . دختر(درحال گریه): … یعنی یکی رو بعد از من دوست خواهی داشت؟ پسر(با خنده): دختری که من بعد از تو دوست خواهم داشت،تو رو مامان صدا می زنه….. به سلامتی همچین پسرایی که مرامشون تکه

سلامتی با ارزشترین پول دنیا تومن چون هم تو هستی توش هم من

  سلامتی دلی که اسمش دله نصفش آهه و نصفش گله….

  سلامتی دختر معلولی که گفت :خوشحالم که هر کس منو میبینه فقط و فقط یه جمله میگه خدارو شکر

سلامتیه مترسک که گفت وقتی نمی شود رفت همین یک پا هم اضافیست.

 بسلامتی پسری که انقدر واسه عشقش نامه نوشت تا عشقش عاشق پستچی شد… بسلامتي خودم.نپرس چرا؟؟اگ بگم اشكت در مياد



تاريخ : شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, | 16:50 | نویسنده : ریکاردو |

خواب دیگه وبم زیادی رمانتیک میشه و این با روحیه ی من جور در نمیاد!

به همین خاطر چند تا ترول می ذاریم!

 

ترول های ایرانی (34 عکس)

چه کیفی می داد!!!!!!!!

اگه تا حالا ازین کارا نکردین بسم الله

 گر طبیب بودی سر خود دوا نمودی....


 


 

 
 

 

کیا این کارو انجام میدن؟



تاريخ : پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, | 11:38 | نویسنده : ریکاردو |

کسی ک کاریکاتور حضرت محمد را درست کرده است به طور طبیعی کل بدنش سوخته است دانمارک راجب این مسئله در حال تحقیق است به والله قسم کسی به اسم محمد سوگند خورده است که پیغمبر را در خواب دیده است که به او گفته:از طرف من به مسلمانان بگو هر کس این خبر را به مردم اطلاع دهد بعد از 4 روز خبر بسیار خوبی به او میرسد و هرکسی این خبر رانادیده بگیرد دچار مشکل بزرگی میشود به اشتراک بگذارید که همه دوستانتان باخبر شوند

 

t4177_m.jpg



تاريخ : پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, | 11:37 | نویسنده : ریکاردو |

سکوت نهایی

از اونيكه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت.

آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد ،

حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد.

نميتوان از او رنجشي به دل گرفت بلكه

بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر

«شايسته ي» محبت نباشيم كه عشقمان

ما را تررررك كند.....

البته گاهي از بي لياقتي اونه كه بخاطرنه

گفتن به يه هوس زود گذرش پس زده ميشيم.



تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:, | 11:18 | نویسنده : ریکاردو |

 

دستانت رو دور گردنم حلقه کن

 

این دوست داشتنی ترین شالگردن

 

شب های سرد من است

 

باور کن...



تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:, | 11:8 | نویسنده : ریکاردو |